قاضی دادگستر

« هنر عدالت آن نیست که همۀ گناهکاران به مجازات برسند، بلکه درآن است،که هیچ بیگناهی مجارات نشود »

قاضی دادگستر

« هنر عدالت آن نیست که همۀ گناهکاران به مجازات برسند، بلکه درآن است،که هیچ بیگناهی مجارات نشود »

قضاوت ما

زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسبا‌ب‌کشی کردند. 

روز بعد ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایه‌اش درحال  آویزان کردن رخت‌های  شسته است و گفت: لباس‌ها چندان تمیز نیست. انگار نمی‌داند چطور لباس بشوید. احتمالا باید پودر لباس‌شویی بهتری بخرد. 

همسرش نگاهی کرد، اما چیزی نگفت. 

هربار که زن همسایه لباس‌های شسته‌اش را برای خشک  شدن آویزان می‌کرد، زن جوان همان حرف را تکرار می‌کرد.  

حدود یک ماه بعد، روزی زن از دیدن لباس‌های تمیز روی بندرخت تعجب کرد و به همسرش گفت: 

"یاد گرفته چطور لباس بشوید. مانده‌ام که چه کسی درست لباس شستن را یادش داده.." 

مرد پاسخ داد: من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجره‌هایمان را تمیز کردم. 

نظرات 2 + ارسال نظر
سحر یکشنبه 24 آبان 1388 ساعت 15:04

چشمها را باید شست..

جور دیگر باید دید...

عالی بود..

فارeس سه‌شنبه 5 آبان 1388 ساعت 07:17 http://my-memories.blogsky.com

در نوع خودش جالب بود
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد