قاضی دادگستر

« هنر عدالت آن نیست که همۀ گناهکاران به مجازات برسند، بلکه درآن است،که هیچ بیگناهی مجارات نشود »

قاضی دادگستر

« هنر عدالت آن نیست که همۀ گناهکاران به مجازات برسند، بلکه درآن است،که هیچ بیگناهی مجارات نشود »

م.ق۲۶۳) وعده‌ی ازدواج - آثار و ضمانت اجرای آن

آقای «الف» دانشجوی رشته کامپیوتر مقطع کارشناسی در دانشگاه .... سال 1384 با خانم «ب» دانشجوی رشته کامپیوتر در همان مقطع و همان دانشگاه آشنا می شود. پس از ابراز علاقه آقای «الف» به خانم «ب»، آقای «الف» در برگه ای علیحده ملصق به نامه ای عاشقانه به خانم «ب» به استناد ماده 10 ، 183 و 185 قانون مدنی عقد لازمی محقق نموده و در آن شرط می شود پس از فارغ التحصیلی با خانم «ب» ازدواج نماید. آقای «الف» همراه با خانواده خود به منزل خانم «ب» رفته و ضمن آنکه مقدار مهریه به میزان 1000 عدد سکه تمام بهار آزادی معین ...

می شود، آقای «الف» فی المجلس به درخواست خانم «ب» 20 عدد سکه بهار آزادی در محضر اعضاء خانواده به خانم «ب» تقدیم نموده و تعهد تزویج با خانم «ب» را پس از فارغ‌التحصیلی شفاهاً نیز به پدر و سایر اعضاء خانواده خانم «ب» ابلاغ می نماید. سال 1388 پس از فارغ التحصیل شدن آقای «الف» و خانم «ب»، آقای «الف» از انجام تعهّد و ازدواج با خانم «ب» استنکاف نموده و با دختر عموی خود به نام .... علقه زوجیت بسته و وارد زندگی مشترک می شود. خانم «ب» مستند به ماده 183 قانون مدنی که تصریح نموده است: « عقد عبارت است از این که یک یا چند نفر در مقابل یک یا چند نفر دیگر تعهد بر امری نمایند و مورد قبول آنها باشد» و ماده 185ق.م که اشعار می دارد « عقد لازم آن است که هیچ یک از طرفین معامله حق فسخ آن را نداشته باشد مگر در موارد معینه» و به استناد ماده 237 از همان قانون که اذعان می دارد: «هر گاه شرط در ضمن عقد شرط فعل باشد اثباتاً یا نفیاً، کسی که ملتزم به انجام شرط شده است باید آن را به جا بیاورد و در صورت تخلف طرف معامله می تواند به حاکم رجوع نموده تقاضای اجبار به وفای شرط بنماید» و مستند به ماده 221 قانون مدنی که تصریح نموده است: « اگر کسی تعهد اقدام به امری بکند یا تعهد نماید که از انجام امری خودداری کند در صورت تخلّف مسئول خسارت طرف مقابل است مشروط بر این که جبران خسارت تصریح شده و یا تعهد عرفاً به منزله تصریح باشد و یا بر حسب قانون موجب ضمان باشد.» و ماده 10 قانون مدنی که قراردادهای خصوصی را نسبت به متداعیین قرارداد در صورت عدم مخالفت صریح آن با قانون نافذ دانسته است دادخواستی به طرفیّت آقای «الف» به خواسته الزام به انجام تعهّد و جبران خسارت به دادگاه صالحه تسلیم می نماید.

حال سؤالی که مطرح می شود این است که، با عنایت به تعهّد کتبی آقای «الف» در خصوص ازدواج با خانم «ب» ، صحت عقد فی ما بین ، تعیین مهریه معینه و تسلیم 20 عدد سکه بهار آزادی به عنوان قسمتی از مهریه به خانم «ب» آیا دادگاه صالحه به استناد مواد معنونه در قانون مدنی آقای «الف» را به ازدواج با خانم ب ملزم می کند؟؟؟!!!

پاسخ:ماده 1035 قانون مدنی تصریح نموده است: «وعده ازدواج ایجاد علقه زوجیت نمی کند اگرچه تمام یا قسمتی از مهریه که بین طرفین برای موقع ازدواج مقرر گردیده پرداخت شده باشد. بنابراین هر یک از زن و مرد مادام که عقد نکاح جاری نشذه می تواند از وصلت امتناع کند و طرف دیگر نمی تواند به هیچ وجه او را مجبور به ازدواج کرده یا از جهت صرف امتناع از وصلت مطالبه خسارت نماید».

حال با عنایت به منطوق ماده موصوف پیداست که دادگاه صالحه نباید آقای «الف» را به ازدواج با خانم «ب» ملزم کند، اگرچه مهریه معین شده و 20 عدد سکه از مهریه مزبور به درخواست زوجه به ایشان پرداخت شده است. اما در لفظ وعده در ماده موصوف تردید حاصل می شود که آیا منظور مقنن وعده شفاهی است یا مکتوب که در قالب عقد پدید آمده است؟!!!

با عنایت به اینکه در ماده مذکور دلالتی بر اطلاق آن به شفاهی بودن لفظ «وعده» یافت نمی شود و تعهد خود نوعی وعده در خصوص متعهد است و از طرفی طبق مفاد «اصاله الاطلاق» صرف احتمال وجود قید از منظر مقنن برای دخیل کردن آن در معنا، تا هنگامی که وجود قیدی محرز نشده باشد باید آن را نادیده گرفته و لفظ را بر معنای مطلق خود حمل می کنیم، لذا لفظ «وعده» در ماده موصوف را مشتمل بر وعده شفاهی و کتبی (عقد) دانسته و ماده مزبور را منطبق بر موضوع معنونه می دانیم.

سؤال دیگر در خصوص استرداد 20 عدد سکه بهار آزادی به آقای «الف» است، که به استناد ماده 265 قانون مدنی هرکس مالی به دیگری بدهد ظاهر در عدم تبرّع است. بنابراین اگر کسی چیزی به دیگری بدهد بدون اینکه مقروض آن چیز باشد، می تواند استرداد کند. لذا با عنایت خاصّه به این مهم که چون فی ما بین آقای «الف» و خانم «ب» عقد نکاح جاری نشده و هنوز مهریه زوجه بر ذمه زوج محقق نشده است، آقای «الف» می تواند استرداد 20 عدد سکه بهار آزادی را از دادگاه صالحه بخواهد.

 آنچه در خصوص موضوع معنونه آمد از منظر علم حقوق و دیدگاه تیزبین مقنن بود که طبیعتاً ذات مقنن نیز به ناچار از انسان بودن، عاری از حسنات اخلاقی و وجدانی نیست. اما آیا اصول اخلاق نیز زوجه را در دادگاه صالح وجدان محکوم می نماید؟؟؟!!! پاسخ را باید در وجدان عمومی صاحبان اخلاق جست.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد