اسرار طواف
و اکنون موسم طواف است هنگام طلوع سپیده وصال. وصال عاشقی دلباخته،بیتاب و بیقرار،تبعیدی دیار غربت و آن سو معشوقی کامل، میزبانی کریم که جود و کرمش نامتناهی و احسان و انعامش بیپایان است. و کعبه،نگین سیاه مکه، در گرد بادی سپید،اما نه ویرانگر، که آمدهاند تا تمثال وجود معشوقشان را در زمین به موازات کعبهای که در عرش مطاف فرشتگان است در ابعادی به وسعت طواف،هفت بار بچرخند و از می وصال الهی بنوشند.
طواف کلمه نیست، دریای اسرار است و حرکت – رد سکون و نفی رکود- طواف آموزشگاه عشق و رمز مرکزیت خدا بر کانون هستی است و بهانهای است که بدانی ...
منظور از حج، دیار خانه خدا،کعبه، نیست که کعبه نشانگر جهت است؛ جهتی که میتوان عاشقان اول طواف کعبه جان کردهاند
پس طواف کعبه تن فرض فرمان دیدهاند
و تو ای قطره! اکنون به سمت دریا جاری شدهای و ای ذره! اینک در پرتو نور به جنبش آمدهای. به خویشتن بنگر که به سوی سرچشمه نور و خورشید در حرکتی.آیا میدانی کیستی؟ و از کجا آمدهای و به کجا خواهی رفت؟
من کیم یک قطره از دریای تو
یا نه کمتر ذره در دریای تو
در دریای بیکران وجود، قطرهای هستی و اگر درست بنگری خواهی دید که حتی قطره هم نیستی. طواف تمثیل وجود توست و نسبت ازلی خالق و مخلوق؛ مخلوق بینهایت کوچکی که در اطراف بی نهایت بزرگ از سر شوق و سرمستی به جنبش آمده است.
اصغر محمدی همدانی/برگرفته از ویژهنامه رهتوشه ساکنان حرم یار