قاضی دادگستر

« هنر عدالت آن نیست که همۀ گناهکاران به مجازات برسند، بلکه درآن است،که هیچ بیگناهی مجارات نشود »

قاضی دادگستر

« هنر عدالت آن نیست که همۀ گناهکاران به مجازات برسند، بلکه درآن است،که هیچ بیگناهی مجارات نشود »

خاطره ای عبرت آموز

روزی در کلاس درس متون فقه در دانشکده مشغول یادگیری مباحث مربوط به وصیت و نظرات مختلف در خصوص ماهیت عقد یا ایقاعی آن بودیم. استاد ما که نامی از او نمی برم، یک باره یادی از دکتر جعفری لنگرودی کرد و گفت:

 «ایشان در علم حقوق دانشمند بزرگی است ولی از نظر مبنایی ضعیف است»!

 منظور از ضعف مبنایی روشن نبود. اگر منظور گوینده ضعف دینی و اعتقادی می بود هم، ما دانشجویان تاکنون چنین چیزی درباره ی آن شخصیت عظیم 

ادامه مطلب ...

اولین زندانی

روزهای اولی که شروع به کار کردم در دادسرا بود .

دادسرا محل برخورد اولیه متهمین با قاضی تحقیق است .

یکی ازاقدامات اولیه برای تکمیل پرونده اینه که قاضی تحقیق وقتی متوجه شد که دلایل اتهام علیه یه متهمی وجود داره باید بعد از تفهیم اتهام به اون کاری کنه که احتمال فرار متهم کم بشه در بعضی مواقع مجبور می شه با صدور قرار اونو به زندان اعزام کنه .


 چقدر سخته که یه انسان بخواد یه انسان.....

ادامه مطلب ...

پسرک یتیم

ساسان افسری-قاضی اسبق دادگستری

دیر به سر کار رسیده بودم . گرسنه و صبحانه نخورده. کیکی که همیشه در کشوی میزم برای روز مبادا گذاشته بودم ، برداشتم.درب اتاقم زده شد و نشد ، زنی ژنده پوش وارد شد . بیش از همه نکاه هراسان و لبهای خشکیده پسرک نگاهم را جلب کرد تا لباسهای ژنده و نازک مادرش در سرمای سوزان زمستان. زن بیچاره صیغه مرد میانسالی شده بود که با سه بچه روی دستش اور ا تنها گذاشته بود . آمده بود برای...

ادامه مطلب ...

خدمت به خلق

یا قاسم الجبارین

در کتابی خوانده ام که:بزغاله ای برکوه یا جایگاهی بلند و رفیع ایستاده بود. شیری قوی از زیر او

می‌گذشت. بزغاله خاک روی....

ادامه مطلب ...

حکم مفتوح

ع.ر.م –قاضی دادگستری

در یکی از رزوهای شلوغ کاری، از شاکیان پرونده طی تماس تلفنی با شعبه اعلام داشت که آقای قاضی اگر بیایم می توانم حکم مفتوح بگیرم؟.لحظه ای با خودم تأمل کردم که ...

ادامه مطلب ...

شیرین ترین خاطره

بهروز پورمند

بازپرس ویژه قتل دادسرای عمومی و انقلاب تهران

موقعی بود که پلیس قضایی منحل و در نیروی انتظامی ادغام شده بود.من در دانشکده علوم قضایی تحصیل می کردم.حقوقم را قطع کرده بودند.با داشتن همسر و فرزند و اجاره نشینی، محل درآمدی نداشتم. در لاله زار، در یک چاپخانه می کردم ... ادامه مطلب ...

پلاک ها پاس می دهند

علیرضا مرادی – قاضی دادگستری

مدتی قبل در شعبه اجرای احکام کیفری دادسرای ناحیه ...تهران مشغول بازبینی پرونده هایی که اخطاریه های آنان اعاده گردید،بودم.این بازبینی ها علی الاصول قبل از حلول وقت نظارت پرونده ها صورت می گیرد.از جمله علل این امر نیز علاوه بر تسریع در روند رسیدگی به پرونده های اجرایی، این که اگر امر ابلاغ اوراق قضایی انجام شده، علت عدم حضور محکوم له، محکوم علیه، کفیل و یا وثیقه گذار بررسی تا حسب مورد دستور مقتضی صادر شود و اگر هم ابلاغ صورت نگرفته - که می تواند معلول نقص اقامتگاه و یا نقل مکان نمودن مخاطب و... باشد -  اتخاذ تصمصم جهت .....

ادامه مطلب ...

حق الکشف قضایی

ع.ج-دادسرای جنایی تهران

قبل از تشکیل دادسراهای عمومی و انقلاب، پرونده های کیفری و حقوقی در یک واحد اجرای احکام، اجرا می شدند، اما با تشکیل دادسراها، اجرای احکام کیفری و حقوقی از هم جدا شد و بدین علت در حوزه قضایی ما هم پرونده های حقوقی و کیفری  را از هم جدا و هریک در واحد جدا گانه اجرا می شدند.

آقای (م) که قبلا هم مدیر واحد اجرای احکام حقوقی بود و کیفری، شد مدیر واحد اجرای احکام حقوقی و بنده هم کما این که پستم چیز دیگری بود، شدم  مدیر اجرای کیفری، چون قاضی کم بود و کلا ٌ دادسرای شهرستان ما یک دادستان داشت، یک بازپرس و دو دادیار.دادستان امورات اجرای احکام  را انجام می دادند. آدم بسیار خوش برخورد و دارای طبع ظریفی بود که به ...

ادامه مطلب ...

زبان بومی

ع.ر.م - قاضی دادگستری

ابتدای قضاوتم در سال 1378با سمت قاضی تحقیق دریکی از شهرستان های محروم استان لرستان به عنوان قاضی تحقیق و قاضی واحد سرپرستی مشغول خدمت شدم.

دراین استان برخی از افراد بویژه آنان که مقیم روستاهای دورتراز شهر یا بخش می باشند، تنها به زبان محلی (لری یا لکی) تکلم می نمایند.

درارتباط با امور سرپرستی صغار و محجورین، علی اصول مادر صغار به عنوان قیم آن انتخاب می شود و از جمله وظائف قیم این است که باید حساب دوره تصدی خود را حداقل سال یک بار به دادستان و یا نمایده وی ارائه نماید.

در آن زمان رویه جاری یه این صورت بود که در هرسال...

ادامه مطلب ...

انتخابات

ب.ب، قاضی دیوان عالی کشور

همیشه در انتخابات تودار بودم. هیچ وقت از خودم عکس‌العملی نشان نمی‌دادم و هر کسی که چیزی می‌پرسید به نوعی از پاسخ طفره می‌رفتم. دریکی از  انتخابات موضوع یک مقدار حساس‌تر شده بود. روز یکشنبه ساعت 14 در دانشگاه آزاد اسلا‌می‌واحد شمال در خیابان دربند کلا‌س داشتم.

به واسطه این که نتیجه نهایی در ساعت 14 اعلا‌م می‌شد، کلا‌س با کمی تأخیر شروع شد. بلندگوی دانشگاه اخبار را پخش می‌کرد که رسماً اعلا‌م نمودند آقای ... نزدیک به 20 میلیون رأی آورد و رقیب‌های خود را پشت سر گذاشت.بچه‌ها به دو دسته شده بودند. عده‌ای از این نتیجه خوشحال و عده‌ای ناراحت بودند. چهره من چیزی را آشکار نمی‌کرد. قبل از شروع درس دانشجویان اصرار می‌کردند که نظر شما چیست؟ سکوت کردم، بسیار اصرار کردند. به ناچار گفتم ساکت باشید، جملا‌تی می‌گویم ببینم چه کسی نظر و عقیده مرا خواهد فهمید. همه ساکت شدند. گفتم: پادشاهی را در ثمینی بود. (همه تعجب کردند) خواست تا باشدش دو اثر. وقت شادی نگیردش غفلت، وقت اندوه نباشدش محنت. فرزانگان همه جمع گردیدند وهر یک جملتی گفت؛ لیک همه خام. ژنده‌پوش گذر نمود آن هنگام. گفت: «بنویس، بگذرد این ایام.»سپس درس را شروع کردم. زیر لب بعضی از دانشجویان زمزمه می‌کردند که بالا‌خره چی شد؟ یکی دیگر از دانشجویان گفت: استاد این طرفی یا اون طرفی؟ گفتم: هم این و همان آن، نه این و نه آن.یکی از بچه‌ها گفت: دیدی گفتم استاد با ماست، دیگری گفت: نه، با ماست.

به نقل از نشریه مأوی