هر ساله همزمان با ایام بزرگداشت قوه قضائیه، درجهت رفع مشکلات این قوه، سخنها و مکتوبات بسیار ارائه می شود. در طول تاریخ عدلیه نیز در جهت رفع مشکلات قوه قضائیه در مقام گفتگو، سخنها بسیار گفته اند، و کوششها هم نموده اند. لکن ثمره محسوس تری مورد توقع مردم بوده، اما چرا این مهم حاصل نشده!؟
1ـ به نظر می رسد، قسمتی از تلاشهای انجام گرفته در دادگستری، معلول نظرهای خاص دسته های مختلفی بوده اما چون در جهت اصلاح واقعی و تحول عدلیه و برتری قضات مستقل و آزاده و با فضیلت نبوده، به عنوان یک تلاش ثمربخش، نتیجه خود را نشان نداده است.
2ـ نوع دیگر مساعی انجام شده، با هدف مانورهای تبلیغاتی...
تحقق یافته و به تجربه ثابت شده که تلاش تبلیغاتی، بن و اساس را تغییر نمی دهد و هر نوع فریب، خصوصا در امور مربوط به عدالت، بهر نحوی که تجویز شود، مقبول نیست.گروهی که مقدمه بقاء مقام و پست خود را، گزارشات ناصواب و آلوده به دروغ و غیر واقعی می دانند و از حسن اعتماد مدیران متدین، سوء استفاده می کنند، عمده ترین عامل فاصله بین اندیشه مدیران سیاستگزار و بدنه دستگاه قضائی (قضات و کارمندان) بوده اند و تا هستند، چنین باشد و تا بوده چنین بوده. اینان در واقع قاتلان شهامت و شجاعت و تهور قضائی هستند.
3ـ دسته دیگر تلاشها که نهایتا پاسخ مناسب نداده، عدم هماهنگی بین طرح و اجرا و بیگانه بودن و فاصله متصدیان این دو از هم می باشد. معمولا کسانی در مقام طراحی و معماری برآمده اند که کمتر تجربه اجرایی داشته اند و اگر هم معماران با کفایتی برگزیده شده اند، مدلول برنامه هایشان بیشتر، تئوری و ذهنی بوده. البته این به معنای ارائه نشدن طرحها و برنامه های مفید نیست. در این میان اگر برنامه اثر هم بخشی ارائه گردیده، چون تنها اکتفاء به تهیه طرح شده و توجه وافی و کافی به وسایل انسانی، اجرا و پرورش آن مبذول نشده، در نتیجه طراحان، وسایل اجرای مطلوب را در اختیار نداشتند و وصول به اهداف به این سبب ممتنع گردیده در واقع هسته اصلی اجرا کننده طرح، می تواند به کالبد بی جان طرحها، حیات بدهد. پس علاوه بر اندیشه صحیح، گروه اجرایی ورزیده و کارآمد و معتقد به طرح، لازم است.
4- علیرغم وجود شخصیتهای صالح و عالم در طول اداره عدلیه، پرهیز از سنت شکنی، خوف خارج شدن از قالب های کهنه و قدیمی، غفلت از تحولات عرصه جدید حقوق و نوآوریها، خصوصا در امر آئین دادرسی و انتقال این فکر، نسل به نسل، از جمله عوامل بی ثمر ساختن تلاشهای انجام شده است.
5- عده ای از متصدیان اصلاحات که ظاهرا در جهت تحول قوه قضائیه حرکت کرده اند، مقبولیت بدنه را همراه نداشته، و کلامشان در مجموعه قضا خریداری نداشته است.
6- بلند پروازی و تنوع و تعدد شعارهای اصلاحی، همراه با فعالیت های هم عرض .اگر چه در بین اهداف، انصافا عناوین مفید و مهمی ارائه شده، اما بعضا به علت کثرت آن و توزیع تلاشها، موجب گردیده تا بطور کامل به یک هدف مهم دستیابی پیدا نکنیم. مشکل اطاله دادرسی، همیشه در بین شعارها بوده، اما تفرق اقدامات باعث شده که ما نسخه صریح و صحیحی برای اجابت این مهمترین توقع مردم در عرصه قضائی کشور، ارائه ندهیم.
7-عدم التزام کافی درون و برون عدلیه به استقلال قاضی در قضاء. آنچه که ضامن بقاء حکومتها و نظامهای مردمی است، احترام به این استقلال می باشد. چنانچه قضات در اتخاذ تصمیم قضایی و صدور حکم قانونی آزاد نباشند، و جز قانون امر دیگری اراده آنها را متأثر سازد و در مقابل قدرتهای دو قوه دیگر، تغییر عقیده دهند، هیچکس در استیفاء حق خود، ایمن نخواهد بود.
تنها پناه و ملجأ افراد جامعه، قوه قضائیه مستقل و صحیح العمل است که وجدان بیدار قضات حق اندیش، آن را رهبری کند و لازمه این امر آن است که از کاهش اعتماد عمومی به حسن عمل قضات و تضعیف قوه قضائیه پرهیز نمائیم. تکریم و تقویت قوه قضائیه و تلاش خیر خواهانه در جهت تقویت مثبتات و رفع نواقص و کمبودها، افزایش اعتماد مردم به دستگاه عدالت را به همراه خواهد داشت. وقتی سخن از تحول در قوه قضائیه به میان می آید، عده ای عقیده دارند که قوه قضائیه کلا از برآوردن نیازهای جامعه عاجز مانده و به هیچ عنوان موفق نشده احتیاجات مردم را پاسخ گوید. این گونه به استقبال مشکلات رفتن، دلسردی و یأس و ناامیدی افرادی که در این قوه، مشغول تلاش شبانه روزی هستند را به دنبال خواهد داشت. نتیجه آن که بقول شاعره فقیده، پروین اعتصامی، مردم در نهایت نه راه را هموار بدانند و نه کسی را هشیار:
محتسب مستی بره دید و گریبانش گرفت
مست گفت: ای دوست این پیراهنست افسار نیست
گفت: مستی! زان سبب افتان و خیزان می روی
گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست
گفت: می باید تو را تا خانه ی قاضی برم
گفت رو، صبح آی قاضی نیمه شب بیدار نیست
گفت: نزدیکست والی را سرای، آنجا شویم
گفت والی از کجا در خانه ی خمار نیست
گفت: تا داروغه را گوئیم، در مسجد بخواب
گفت مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست
گفت دیناری بده پنهان و خود را وارهان
گفت کار شرع کار درهم و دینار نیست
گفت از بهر غرامت جامه ات بیرون کنم
گفت پوسیدست، جز نقشی ز پود و تار نیست
گفت: آگه نیستی کاز سر، در افتادت کلاه
گفت در سر عقل باید، بی کلاهی عار نیست
گفت باید حد زند هشیار مردم، مست را
گفت هشیاری بیار!اینجا کسی هشیار نیست
خلاصه اینکه به منظور دلگرم کردن بدنه دستگاه قضایی در مقام خدمت رسانی، به شدت باید از القای ناکارآمدی دستگاه قضایی پرهیز کرد و به عنوان کلیدی ترین عنصر ارائه خدمت به مردم در عرصه قضاء در مقام بازسازی حرمت قضات بر آئیم.
منبع: یادداشت سردبیر- ماهنامه قضاوت