منع تعقیب صادر میگردد. شاکیه به قرار صادره اعتراض و پرونده به دادگاه بدوی ارسال و شعبه ۱۰۵۴ دادگاه عمومی جزایی تهران اعتراض را رد و قرار منع تعقیب را تایید مینماید. مجدداً شاکیه به رای دادگاه اعتراض و تقاضای تجدیدنظر نموده و پرونده به شعبه ۲۴ دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارسال و دادگاه مذکور طی دادنامه شماره ۱۵۲۱ ـ ۱۴/۱۰/۱۳۸۲ با ورود در ماهیت امر و استدلال حقوقی، اعتراض را رد و رای دادگاه بدوی را تایید نموده، در اجرای بند الف ماده ۳۶۸ ق.آ.د.م رای صادره را قابل فرجام اعلام نموده است.
شاکیه از رای صادره فرجامخواهی کرده و پرونده به شعبه ۳۳ دیوان عالی کشور ارسال و شعبه مذکور طی دادنامه شماره ۳۴۷/۳۳ ـ ۱۲/۶/۱۳۸۳ با این استدلال که امر مطروحه جزایی بوده و دادخواست لازم در مورد اصل نکاح تقدیم نشده و حکمی نفیاً یا اثباتاً صادر نشده موضوع را قابل طرح در دیوان عالی کشور ندانسته است.
۲ـ در پروندهکلاسه۸۲/۷د/۱۱۱۷ آقای محمدمهدی تهرانی علیه آقای سعید حسینپور شکایتی تحت عنوان تصرف عدوانی تقدیم داشته که به لحاظ فقد ادله قرار منع تعقیب صادر میگردد. شاکی به قرار صادره اعتراض و پرونده به دادگاه بدوی ارسال و شعبه ۱۰۵۴ دادگاه عمومی جزایی تهران اعتراض را رد و قرار منع تعقیب را تایید مینماید.
مجدداً شاکی نسبت به رای دادگاه اعتراض و تقـاضـای تجدیدنظر نموده و پرونده به شعبه ۱۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارسال و دادگاه مذکور طی دادنامه شماره ۳۲۳ ـ ۲۷/۴/۱۳۸۳ با این استدلال که دادنامه بدوی قطعی و غیرقابل تجدیدنظرخواهی میباشد، به استناد بند ن ماده ۳ اصلاحی قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب، قرار رد تجدیدنظرخواهی صادر و اعلام نموده است.
همانطور که ملاحظه میفرمایید دو شعبه دادگاه تجدیدنظر استان تهران در موضوع واحدی اقدام به صدور آرای متفاوتی نمودهاند، به نحوی که شعبه ۲۴ دادگاه تجدیدنظر، رای دادگاه عمومی جزایی را که در مقام رسیدگی به اعتراض معترض نسبت به قرار منع تعقیب دادسرا صادر گردیده قابل تجدیدنظرخواهی در دادگاه تجدیدنظر استان دانسته و نسبت به آن انشاء رای نموده است، لکن شعبه ۱۶ دادگاه تجدیدنظر رای دادگاه عمومی جزایی را که در مقام رسیدگی به اعتراض معترض نسبت به قرار منع تعقیب دادسرا صادر گردیده قابل تجدیدنظرخواهی در دادگاه تجدیدنظر ندانسته و قرار رد صادر کرده است و بدین ترتیب در موضوع واحدی از دو مرجع قضایی آرای متفاوتی اصدار یافته، بنابراین مستنداً به ماده ۲۷۰ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری، خواهشمند است مقرر فرمایید به منظور ایجاد وحدت رویه قضایی موضوع در دستور کار هیات عمومی محترم دیوان عالی کشور قرار گیرد.
معاون اول دادستان کل کشور ـ محمدجعفر منتظری
به تـاریـخ روز سـهشنبـه ۳/۵/۱۳۸۵ جلسـه وحـدت رویـه قضـایـی هیـات عمـومی دیوان عالی کشور، به ریاست حضرت آیتالله مفید رئیس دیوان عالی کشور و با حضور حضرت آیتالله درّی نجفآبادی دادستان محترم کل کشور و جنابان آقایان روسا و مستشاران و اعضاء معاون شعب حقوقی و کیفری دیوان عالی کشور، تشکیل گردید.
پس از طرح موضوع و قرائت گزارش و بررسی اوراق پرونده مبنی بر: «... احتراماً؛ در خصوص پرونده وحدت رویه ردیف ۸۵/۱۱ هیات عمومی دیوان عالی کشور موضوع اختلاف نظر بین شعب بیست و چهارم و شانزدهم دادگاههای تجدیدنظر استان تهران در استنباط از بند ن ماده ۳ قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب و سایر مقررات با توجه به گزارش تنظیمی و محتویات پرونده به شرح ذیل اظهارنظر میگردد:
۱ـ با عنایت به تصریح بند ن ماده ۳ قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب، مصوب ۱۵/۴/۱۳۷۳ قرارهای صادره در دادسرا که قابل اعتراض بوده و با اعتراض اشخاص مجاز به دادگاه صالح ارسال گردد، نظر دادگاه رسیدگیکننده در خصوص قرار دادسرا، قطعی خواهد بود و قطعیت رای به معنای غیرقابل تجدیدنظر در مراجع تجدیدنظر است.
۲ـ آراء اصداری در زمینه وحدت رویههای قبلی و مصلحت عمومی در عدم اطاله دادرسی و نیز فقـد دلیل کافی برای دادرسی و مقتضـای عرف و عقلا از تکلیف به رسیدگی قضایی و عدم تضییع حقوق مراجعهکنندگان در صورتی است که قرائن و اماراتی محکمهپسند و قابل تعقیب، پیگیری و رسیدگی ارائه گردد و الاّ در صورت عدم دلیل محکمهپسند و نظر بازپرس و تایید دادستان و رای دادگاه صالحه دیگر تجدیدنظرخواهی و رسیدگی مجدد موجه نمینماید.
۳ـ البته با فرض وجود دلیل جدید و یا ادعای خلاف بیّن بودن رای دادگاه، راهکارهای قانونی دیگری از قبیل استفاده از ماده ۲ قانون حدود وظایف و اختیارات رئیس قوه قضائیه و یا تقدیم دادخواست به شعب تشخیص دیوان عالی کشور پیشبینی شده است. در هر حال طرح اینگونه پروندهها در دادگاههای تجدیدنظر استان در جهت اعتراض به رای دادگاه بدوی موجه به نظر نمیرسد. علیهذا رای صادره از شعبه شانزدهم دادگاه تجدیدنظر استان تهران را موجه و منطبق با قانون تشخیص و مورد تایید میباشد.» مشاوره نموده و با اکثریت قریب به اتفاق آراء بدین شرح رای دادهاند.
شماره ردیف: ۸۵/۱۱
رای شماره: ۶۹۰ ـ ۳/۵/۱۳۸۵
رای وحدت رویه هیات عمومی دیوان عالی کشور
با توجه به بند «ن» از ماده ۳ قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوّب ۲۸/۷/۱۳۸۱ قرار منع تعقیب صادره از بازپرسی به تقاضای شاکی خصوصی قابل اعتراض در دادگاه صالحه بوده و نظر دادگاه در این مورد قطعی و غیرقابل تجدیدنظر است، علیهذا به نظر اکثریت قریب به اتفاق اعضاء هیات عمومی وحدت رویه دیوان عالی کشور، رای شعبه شانزدهم دادگاه تجدیدنظر استان تهران که با این نظر منطبق است قانونی تشخیص و مورد تایید است.
این رای به استناد ماده ۲۷۰ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور و دادگاهها لازمالاتباع خواهد بود.
سلام جناب قاضی در شناسنامه ارائه شده حضرت عالی به خوانندگان وبلاگ اشاره به تحصیلات خود نموده ولی مقابل آن چیزی ننوشته اید . لطفا بازبینی فرمایید تا خوانندگان از میزان تحصیلات و کرامات شما با خبر شوند . با تشکر . سید جعفر موسوی ( خاکشیر )
با سلام
از توجه و یادآوری شما ممنون، مورد اصلاح شد.
موفق باشید.