قاضی دادگستر

« هنر عدالت آن نیست که همۀ گناهکاران به مجازات برسند، بلکه درآن است،که هیچ بیگناهی مجارات نشود »

قاضی دادگستر

« هنر عدالت آن نیست که همۀ گناهکاران به مجازات برسند، بلکه درآن است،که هیچ بیگناهی مجارات نشود »

برخورد مناسب

با خرسندی فراوان اعلام می داریم که اخیراً احدی از همکاران قضایی محترم ما به نام آقای «علی بناکار» - که از خاطرات ایشان استمام می شود  واجد سمت های قضایی متعدد بوده اند - مبادرت به ارسال خاطرات ارزشمند خود برای وب سایت قاضی دادگستر نمودند که از نامبرده  نهایت تشکر را داریم. مطالعه این خاطرات از یک سو مؤید خصایص شخصیتی مشابه فی مابین و دلگرمی ما و از سوی دیگر موجد ستایش قهری شخصیت ستودنی ایشان است.

قاضی دادگستر با آرزوی توفیق خدمت مؤثرتر ایشان در امر قضاء، مبادرت به انتشار این خاطرات می نماید.


برخورد مناسب

علی بناکار-قاضی دادگستری

بنام خدا

در زمانبکه بعنوان دادستان در یکی از شهرستانهای استان مرزی برای مدت محدود ماموریت داشتم، چون خانواده همراهم نبودند و کار هم زیاد بود، دیر وقت از اداره بیرون آمدم و راهی خانه شدم . با مشاهده آمپر بنزین ...

تصمیم گرفتم ابتدا بنزین بزنم و بعد بروم خانه. لذا رفتم پمپ بنزین و داخل صف شدم .{در این شهرستان بدلیل قاچاق فراوان سوخت به کشور مجاور، معمولا صفهای بنزین طولانی و شلوغ بود} پس از سوخت گیری از پمپ خارج شدم و راهی خانه بودم . ناگهان یک دستگاه الگانس راهنمایی و رانندگی در حالیکه راننده آن افسری با لباس بود بصورت خلاف جهت و از روبرو با سرعت وارد شد بصورتیکه هر لحظه ممکن بود با وسایل نقلیه و از جمله خودری من برخورد کند. مسافت جزئی رفتم و ایستادم و فکر کردم این طرز تخلف و گستاخی نسبت به قانون روا نیست و شاید به همین دلایل بود که بعضی لقب تگزاس باین شهرستان داده بودند. تقاطع را دور زدم و وارد پمپ بنزین شدم. ماشین را گوشه ای پارک کردم . دیدم جناب سروان خارج از نوبت و در انظار عمومی در حال سوخت گیری است. چون روزهای ابتدائی خدمتم بود، هنوز شناخته نبودم .به مامور پمپ اشاره کردم که پمپ مورد نظر را خاموش کند. افسر راهنمایی که پمپ را خاموش دید، به او اعتراض کرد و کارمند پمپ بطرف من اشاره کرد که یعنی  این آقا گفته پمپ را خاموش کنم! لذا افسر نزد من آمد و فکر کرد من مامور حفاظت هستم لذا عذر خواهی کرد و بلافاصله گفت بخدا من ماموریت دارم !خطاب به او گفتم جناب سروان روی این ماشین چی نوشته؟ اگر شما در روز روشن با لباس مقدس و با ماشین دولتی تخلف کنی من از این مردم چه انتظاری میتوانم داشته باشم ؟که بلافاصله برای توجیه تخلف گفت بخدا جناب سرهنگ میخواد بره ماموریت و عجله داریم . گفتم خوب کمی صبر کن . بلافاصله با 110 تماس گرفتم  .بفاصله چند دقیقه الگانس نیروی انتظامی رسید، مامورین پیاده شدند و احترام گذاشتند به آنان دستور داده شد تا جناب سروان را بدلیل ارتکاب  جرم مشهود بازداشت و خودروی راهنمایی در کلانتری توقیف بماند. لذا افسر متخلف در ماشین نیروی انتظامی تحت نظر و خود روی راهنمایی توسط یکی از افسران انتظامی به کلانتری منتقل شد .آنان را تا کلانتری بدرقه کردم تا افسر متخلف راهی بازداشت و خودر در پارکینگ کلانتری توقیف گردید. موبایل خود را خاموش کردم و به خانه رفتم و عصر جهت انجام کارهای عقب افتاده به دادسرا رفتم . به محض روشن کردن تلفن همراه فرمانده منطقه که از افسران بسیار مودب و با شخصیت بودند تماس گرفته و درخواست ملاقات برای خود و رئیس راهنمایی و رانندگی را نمودند و چند دقیقه بعد هردو در دفتر اینجانب بودند .پس از توضیح پیرامون اعمال و رفتار افسر متخلف و رد کردن درخواست آزادی متهم و خودرو به فرمانده منطقه گفتم به پرسنل بگویید تخلفات مامورین را شخصاً و با شدت عمل رسیدگی میکنم و هیچگونه اغماضی نمیکنم .ایشان هم پذیرفتند .فرداً افسر متخلف در خصوص استفاده غیر مجاز در دادسرا تفهیم اتهام شد و در خصوص سوءاستفاده از موقعیت شغلی بدل پرونده به دادسرای نظامی ارسال گردید . تاثیر این برخورد قانونی چنان بود که فرمانده منطقه در اواخر خدمتم گفت این اقدام آنچنان اثری در پرسنل داشته که یک روز که ایشان فرماندار و میهمانانشان را همراهی میکرده و از کاروان عقب می افتند، از راننده خود میخواهد تا قسمتی از یک خیابان را بصورت خلاف برود تا به کاروان برسند که رانند میگوید جناب سرهنگ ما را با دادستان درنیانداز! من مسیر را تندتر میروم ولی خلاف نمیروم !

در آنجا بخاطر تاثیری که یک برخورد قانونی داشته خدا را شکر کردم.

واقعاً اگر  قدرت دستگاه قضایی درست و عادلانه و علی السویه  و قانونی استفاده  می‌شد، بسیاری از معضلات اداری و اجرایی به مرحله عمل نمیرسید.

نعوذ بالله من شرور انفسنا و من سیئات اعمالنا ...تا خاطری دیگر بدرود.

نظرات 2 + ارسال نظر
فقیه عبدالهی چهارشنبه 4 مرداد 1391 ساعت 00:24 http://worldrights.blogfa.com

به نام خدا
به حق اقدام ایشان شایسته ستایش است فراموش نکنیم اصل اجرای قانون است و به طریق اولی این امر بایستی به دست مامورین به عنوان الگو دقیق تر انجام گیرد.

پاسارگاد دوشنبه 5 تیر 1391 ساعت 14:09

آقای قاضی شما خودتون میگید صف طولانی بخاطر قاچاق سوخت بود حالا شما چرا دزدی و قاچاق رو ول کردید تا ته چسبیدی به خلاف مامور راهور!! البته کار مامور راهور به هیچ عنوان مورد قبول من نیست ولی قاچاق از اون هزار مرتبه بدتر بوده وهم جرم مشهود بوده به قول شما

با سلام
ضمن تشکر از اعلام انتقادی شما، عین پاسخ واصله از آقای علی بناکار در پاسخ به ایراد شما درج می شود:
«بنام خدا دو مطلب را باید برای دوست عزیز بیان کنم، اگر چه گفتن نمیتواند بیانگر وضعیت اسف بار زندگی مردم در آن سامان باشد:
1ـ اینکه اساسا حمل سوخت در داخل کشور قاچاق محسوب نمیشود و با قانون مطابقت ندارد، اگر چه شاید هزاران پرونده در این رابطه تشکیل شده بود.
2ـ بدلیل وضعیت بد اقتصادی و خشکسالی بناچار بایستی بخشی از هزینه های گروهی از مردم از این طریق تامین میشد لذا در چنین محیطی اگر مامور هم که خود مجری قانون بود تخلف میکرد فاجعه بود»

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد